حضرت زهرا عليها السلام در لحظه‏هاي آغازين زندگي، لب به ستايش شوهر نمونه ‏اش گشود و به شناساندن آن بزرگمرد پرداخت و فرمود:

اضحي الفخار لنا و عز شامخ

و لقد سمونا في بني عدنان

نلت العلا و علوت في کل الوري

و تقاصرت عن مجدک الثقلان

اعني عليا خير من وطا الثري

ذا المجد و الإفضال و الإحسان

فله المکارم و المعالي و الحبا

ما ناحت الاطيار في الاغصان

افتخار و عزت والا، از آن ما شد و ما در ميان فرزندان «عدنان» سربلند شديم.

تو به بزرگي و برتري رسيدي و از همه آفريده ها والاتر شدي و جن و انس از عظمت تو عقب ماندند.

منظورم «علي» است، بهترين کسي که گام بر خاک نهاده است، بزرگوار و داراي احسان و نيکي.

والايي هاي اخلاقي و بزرگي ها از آن اوست، تا آنگاه که مرغان بر شاخه ها به ترنم مشغولند. (2)

اشعار حضرت زهرا (سلام الله علیها) در فراق پدر

اذا مات يوماً ميت قل ذکره

و ذکر ابي مذمات والله ازيد

تذکرت لما فرق الموت بيننا

فعزيت نفسي بالنبي محمد

فقلت له: ان الممات سبيلنا

و من لم يمت في يومه مات في غد (4)

زماني که کسي مي ‏ميرد، ياد او در خاطره ها کم رنگ مي‏ شود. به خدا سوگند! ياد پدرم از هنگامي که درگذشت، افزون ‏تر گشته است.

به ياد آوردم زماني که مرگ ميان ما جدايي افکند، پس نفس خود را به پيامبر خدا تسليت دادم.

و به او گفتم: مردن راه ماست و اگر کسي امروز نميرد، در ديگر روز به يقين جان خواهد داد.

به ياد مرگ

آنگاه که بياد پرواز ملکوتي خويش افتاد، خطاب به علي عليه ‏السلام فرمود:

ابکني ان بکيت يا خير هاد

و اسبل الدمع فهو يوم الفراق

يا قرين البتول اوصيک بالنسل

فقد اصبحا حليفا اشتياق

ابکني و ابکي لليتامي و لا تنسي

قتيل العدا بطف العراق

فارقوا اصبحوا يتامي حياري

احلفوا الله فهو يوم الفراق (21)

اي همسر وفا دارم! اگر خواستي گريه کني بر من گريه کن، اي بهترين راهنما و اشکها را سرازير کن که امروز روز جدايي است.

اي همدم بتول! وصيت مي ‏کنم تو را به فرزندانم، که همدم شوق و محبت شده‏ اند.

بر من و يتيمان (من) گريه کن. فراموش نکن کشته دشمني‏ ها را در سرزمين عراق.

آن جاماندگان در حالي صبح مي ‏کنند که يتيمان سرگردان (آن بيابانند)، در حاليکه بخدا سوگند مي ‏خورند آن روز، روز جدايي است. (22)