در حديث ابن عباس آمده است: علي عليه السلام پس از فوت فاطمه عليها السلام وصيت نامه اي را در کنار سرش ديد که در آن نوشته بود:
«بسم الله الرحمن الرحيم، هذا ما اوصت به فاطمة بنت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، اوصت و هي تشهد أن لا اله الا الله، و أن محمدا عبده و رسوله، و ان الجنة حق، والنار حق، و ان الساعة آتية لا ريب فيها، و أن الله يبعث من في القبور.
يا علي، انا فاطمة بنت محمد، زوجني الله منک لأکون لک في الدنيا والاخرة، انت اولي بي من غيري، حنطني، و غسلني، و کفني بالليل، و صلّ عليّ، و ادفني بالليل، و لا تعلم احدا، و استودعک الله، و اقرأ علي ولدي السلام الي يوم القيامة.» (2)
بسم الله الرحمن الرحيم، اين وصيت نامه فاطمه، دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله است. وصيت مي کند در حالي که شهادت مي دهد که معبودي جز خدا نيست و حضرت محمد بنده و فرستاده خداست، و بهشت و آتش جهنم حق است، و قيامت خواهد آمد و شکي در آن نيست، و مسلماً خداوند اهل قبور را بر خواهد انگيخت. اي علي! من فاطمه، دختر حضرت محمد صلي الله عليه و آله هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنيا و آخرت براي تو باشم، تو به من از ديگران سزاوارتر هستي، مرا شب حنوط کن و غسل بده و کفن کن، و شب بر من نماز بگزار و دفن کن و به هيچ کس اطلاع مده. تو را به خدا مي سپارم و بر فرزندانم تا روز قيامت سلام مي فرستم.
وصيت حضرت به همسر مهربان
حضرت زهرا عليها السلام ضمن وصيّتي به همسرش اظهار داشت:
«أوُصيکَ يا أبَاالْحَسنِ أنْ لاتَنْساني، وَ تَزُورَني بَعْدَ مَماتي.» (4)
به تو وصيت مي كنم كه مرا پس از مرگم فراموش نکني و به زيارت و ديدار من بر سر قبرم بيايي.
وصيت حضرت در مورد تشييع
در آخرين روزهاي عمر پر برکتش ضمن وصيّتي به اسماء فرمود:
«إنّي قَدِ اسْتَقْبَحْتُ ما يُصْنَعُ بِالنِّساءِ، إنّهُ يُطْرَحُ عَليَ الْمَرْئَةِ الثَّوبَ فَيَصِفُها لِمَنْ رَأي، فَلا تَحْمِليني عَلي سَريرٍ ظاهِرٍ، اُسْتُريني، سَتَرَکِ اللّهُ مِنَ النّارِ.»(5)
من بسيار زشت و زننده مي دانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه اي روي بدنش تشييع مي کنند. و افرادي اندام و حجم بدن او را مشاهده کرده و براي ديگران تعريف مي نمايند. مرا بر تختي که اطرافش پوشيده نيست و مانع مشاهده ديگران نباشد قرار مده بلکه مرا با پوشش کامل تشييع کن، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نمايد.
تهديد به نفرين کردن
امام صادق عليه السلام نقل مي فرمايد:
در آن لحظه که امام علي عليه السلام را به سوي مسجد مي بردند، و هيچ کس در آن غربت و تنهايي دفاع نمي کرد، حضرت زهرا عليها السلام خود را به امام رساند، و خطاب به عمر فرمود:
اي پسر خطاب! سوگند به خدا اگر کراهت نداشتم که بي گناهان گرفتار بلاي الهي شوند، نفرين مي کردم و آنگاه مي فهميدي که نفرين من خيلي زود تحقق مي پذيرد. (3)